عاشورا برگرفته شده از «عشر»، به معناي ده است و عاشورا به معناي دهم مي باشد. اطلاق كلمه «عاشورا» بر دهم ماه محرم، پس از شهادت امام حسين و ياران آن حضرت، صورت پذيرفته است و در دوره پيش از اسلام به دهم ماه محرم، عاشورا نميگفتند. كاروان اباعبدالله الحسين (عليه السلام) در روز دوم محرم، در سرزمين مقدس كربلا فرود آمد و تا روز عاشورا در آن سرزمين بودند؛ اما چون حوادث مهم كربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتادند، اين دو روز را برجسته تر شده، تاسوعا و عاشورا ناميده شدند؛ يعني نهم و دهم محرم الحرام.
ابن اثير در كتاب «نهايه» مي نويسد: «عاشورا، يك اسم اسلامي است» و ابن دريد نيز مي نويسد: «عاشورا، يك اسم اسلامي» است و در دوره جاهليت به اين نام معروف نبود.[1]
در «مجمع البحرين» نيز آمده است: «عاشورا، يك اسم اسلامي است». آن چه پيش از به شهادت رسيدن امام حسين (عليه السلام) بود، اين بود كه هم پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) و هم حضرت علي (عليه السلام)، شهادت امام حسين (عليه السلام) را در كربلا پيش گويي كرده بودند و حتي امام حسين (عليه السلام) نيز شهادت خود را پيش گويي كرده بود و به برخي از پيامبران پيشين نيز شهادت آن حضرت وحي شده بود.[2]
پيش از اسلام، دهم محرم را عاشورا نميگفتند؛ ولي پس از آن كه امام حسين (عليه السلام) در كربلا به شهادت رسيد، آن روز در ميان مردم به روز عاشورا معروف شد و شيعيان علي (عليه السلام) آن روز را روز عزا و عزاداري قرار دادند و در مقابل آنان، بني اميه و پيروانشان، آن روز را روز جشن و سرور قرار دادند و به تدريج، دشمنان شيعه درباره عاشورا احاديث دروغيني ساختند؛ تا آن روز را با فضيلت نشان دهند؛ در حالي كه آن روز، روز غم و اندوه است و روز مصيبت و نكبت است و روزي است كه بهترين انسان ها را کشتند و زنان و كودكان پيامبر (صلي الله عليه وآله) را به اسارت در آوردند. آيا چنين روزي ميتواند روز مباركي باشد؟
شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان مينويسد: روز دهم ماه محرم، روز شهادت امام حسين (عليه السلام) است؛ روز مصيبت و حزن ائمه عليهم السلام و شيعيان آنان است و شايسته است كه شيعيان در اين روز، مشغول كارهاي دنيوي نشوند و مشغول گريه و نوحه باشند و زيارت عاشورا بخوانند. وي به نقل از نويسنده «شفاء الصدور» مينويسد: بني اميه روز عاشورا را مبارك ميدانستند و در اين روز، براي خود خريد ميكردند و خريد را در آن روز، سنّت خود كرده بودند. آنان در اين روز، مراسم عيد بر پا ميكردند و آن روز را روزه ميگرفتند و در آن روز، طلب حوائج را مستحب ميدانستند و براي همين، درباره روز عاشورا، فضايل و مناقبي جعل کردند. آنان در سخنراني هاي خود ميگويند: هر نبي، وسيله و شرفي دارد و در روز عاشورا، اين شرف زياد ميشود؛ مانند خاموش كردن آتش نمرود براي ابراهيم، قرار گرفتن کشتي نوح بر كوه جودي، غرق ساختن فرعون در دريا و نجات حضرت موسي از دست فرعون و نجات حضرت عيسي از دست يهوديان.
شيخ عباس قمي در ادامه مينويسد: شيخ صدوق از ميثم تمار نقل كرده كه ميثم تمّار گفت: اين امت پيامبر، فرزند پيغمبر (صلي الله عليه وآله) خود را ميكشند و روز عاشورا را كه در آن فرزند پيغمبر (صلي الله عليه وآله) را كشتهاند، روزي مبارك قرار ميدهند و اين كار، خواهد شد. راوي ميگويد: به ميثم گفتم: چگونه آن روز را روزي مبارك قرار ميدهند؟ گفت: آنان در فضيلت آن روز، حديث جعل ميكنند و ميگويند: روز عاشورا، روزي است كه خداوند، توبه آدم را پذيرفت؛ با اين كه توبه آدم، در ذي حجه پذيرفته شد. آنان ميگويند: در عاشورا، يونس از شكم ماهي نجات يافت؛ در حالي كه حضرت يونس در ماه ذي قعده از شكم ماهي نجات يافت، ميگويند: روز عاشورا، روزي است كه در آن روز، کشتي نوح بر كوه جودي قرار گرفت؛ در حالي كه در روز هيجدهم ذي حجه کشتي نوح بر کوه جودي قرار گرفت. آنان ميگويند: در روز عاشورا، دريا براي موسي شكافته شد؛ در حالي كه در ربيع الاول، دريا شكافته شد.[3]
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین